با همه كش و قوسها و تهديدها و رجزخوانيهاي طرفين، سرانجام تحريم صادرات نفتي ايران توسط اتحاديه اروپا به تصويب رسيد و اروپاييها طبق آنچه تصويب كردهاند، پس از گذشت اين شش ماه، ديگر خريدار صادرات نفتي ايران نخواهند بود. اين تحريم از جمله اهرمهاي فشاري است كه اتحاديه اروپا براي آنچه كه وزير امور خارجه انگليس «توجيه ناپذيري فعاليتهاي هستهاي ايران» مينامد، اعمال كرده است؛ گرچه بيهيچ تحليل اضافهاي، استثنا شدن شركت انگليسي «بريتيش پتروليوم» و نيز همان تبصره اين مصوبه، براي آنكه فهميده شود كه آيا اين تحريم، فقط اعمال فشار بر ايران است يا اينكه اعضاي اتحاديه اروپا نيمنگاهي هم به فشاري كه بر اقتصاد خودشان وارد خواهد شد، داشتهاند، كفايت ميكند. تبصرهاي كه ميگويد اگر اين تحريمها تأثير منفي قابلملاحظهاي بر اقتصاد اروپا بگذارد، آن را لغو خواهند كرد!
عمليات رواني با نفت
تحريم نفتي ايران، بيشتر از آنكه يك گروكشي اقتصادي براي پيشبرد هدفي سياسي و اقدامي عملي براي وادار كردن جمهوري اسلامي به تن دادن به خواستههاي غيرمنطقي اروپا و امريكا باشد، يك واكنش رواني و يك عمليات رواني براي توجيه اذهان عمومي دنيا در قبال ايراني است كه اروپا و امريكا آن را تهديدي براي صلح و امنيت منطقه توصيف كردهاند. اذهاني كه حتماً اين سؤال را از سران امريكا و اروپا دارند كه اگر اين ايرانِ جهان سومي! تا اين حد مخل امنيت جهاني است، چرا دست روي دست گذاشتهايد و با آنها برخورد نميكنيد؟! اروپاييها حتي اگر اقتصادشان آسيب ببيند، حتي اگر از رهگذر اين تحريم، وابستگي شان به روسيه بيشتر شود و مجبور شوند نفت را گرانتر از روسيه بخرند، اما مجبورند خود را به اذهان عمومي مردمشان بباورانند! از سويي امريكاييها و اروپاييها اميدوارند كه اين عمليات رواني به نارضايتي مردم ايران از حكومت جمهوري اسلامي بينجامد؛ خيال خامي كه ۳۳ سال است در سر دارند و خود ديدهاند كه هيچگاه به مرز پختگي نرسيده است اما باز از اين سوراخ گزيده ميشوند!
آدرس غلط جريان انحرافي
از اتحاديه اروپا بگذريم. موضوع ما در اين نوشتار اروپاييها نيستند. موضوع اصلي همين جا داخل مرزهاي ماست؛ ما و نفت و اقتصاد و سياست و واكنشهايي كه هست و بايد باشد و سيگنالهايي كه برخي دوستان (دوستان؟!) از همين داخل براي آن طرف آبيها ميفرستند و اينكه آيا امروز روز، ايران شعب ابيطالب شده و مردم از فرط گرسنگي سنگ به شكم بستهاند يا اينكه پيروزمندانه مژده فتح بدر و خيبر را مرور ميكنند؟
واقعيت پيش روي ما ميگويد هستند كساني كه دلشان ميخواهد تصوير نمايش داده شده از فضاي اقتصادي ايران، همان شعب ابيطالب صدر اسلام باشد كه سه سال پيامبر و يارانش را در هنگام محاصره اقتصاديشان توسط كفار قريش در خود جاي داده بود. برخي علني همين را هم گفتند، يعني رسيدند يا رسانده شدند! به اين تحليل سياه كه ما اكنون در شرايط شعب ابيطالب هستيم و آن را بر زبان هم آوردند! اين برخي كه ميگويم، از همين داخل ايران حرف ميزنم. از همينهايي كه در خيالشان است كه با گرو گرفتن اقتصاد و بيثباتي در بازار ارز و طلا و دادن آدرس غلط، تحريمها را دليل اين بيثباتي معرفي كرده و مذاكره با امريكا را به عنوان تنها گزينه حل مشكل، به نظام تحميل كنند. در مرحله بعدي هم بايد سايتهاي هستهاي مان را ببنديم لابد و هر چه را كه هست، بار كشتي، پيشكش شيطان بزرگ كنيم!
دهقان، عضو هيئت رئيسه مجلس شوراي اسلامي در گفت و گو با مهر، صريحاً به اين افراد اشاره ميكند: «جريان مرموز انحرافي قصد دارد خواست خود مبني بر مذاكره با امريكا را با نابسامان كردن بازار ارز و سكه به عنوان تنها راهحل براي برونرفت از وضعيت مشكل اقتصادي به مسئولان ارشد نظام القا كند.» همين محتوا را سروري، رئيس كميته امنيت داخلي مجلس نيز بيان ميكند: «جريان مرموز انحرافي در تلاش است كه بازار ارز و طلا را با تنگ كردن عرصه معيشتي بر مردم دستاويزي براي فشار بر مديريت كلان نظام جهت اتخاذ تصميمات در زمينه مذاكره با امريكا قرار دهد.»
جريان انحرافي، بازار ارز و سكه، فشار بر مسئولان ارشد نظام و مذاكره با امريكا كليدواژههاي اين اخبار است. يعني آنكه همپاي اروپا، جريان انحرافي هم با گروكشي اقتصادي ميخواهد اهداف سياسياش را پيش ببرد. در اين ميان البته آنچه هم كه مهم نيست، منافع ملي است ديگر! دير نيست كه اين دستاني را كه با دست دشمنان اين ملت در يك كاسه هستند، خود اين ملت قطع كنند.
در سرزمين بدر
واقعيت ديگر كه البته در كلام هوشمندانه حضرت آقا جاري شد، آن است كه ما اينك در شرايط شعب ابيطالب نيستيم. ما از تحريمها و محاصره اقتصاديها و فشارهايي اين چنين گذشتهايم. خيلي وقت هم هست كه گذشتهايم و پيروزمندانه و عزتمند هم گذاشتيم. نهايت آنكه دوران جنگ تحميلي را بتوان دوره محاصره اقتصادي مردم ايران در شعب ابيطالب دانست، اما شعب ابيطالب گذشت و مسلمين در مدينه حكومت تشكيل دادند؛ روي پاي خودشان ايستادند و مهاجرين را هم با آغوشي باز پذيرفتند و اين بار، در تنش اقتصادي ديگر در پي مصادره اموال مهاجرين توسط كفار مكه، اين مسلمين بودند كه در كمين كاروان تجاري بزرگ اهل مكه نشستند و سرانجام هم با همه در اقليت بودن، پيروز از ميدان جهادي كه در منطقه بدر، فتح را در زمين و آسمان برايشان رقم زده بود، بازگشتند. اين روزها مردم ايران در چنين شرايطي هستند. طرفين معادله ايرانيها هستند كه ميچينند و اروپاييها بايد باهوشتر از آن ميبودند كه سرنوشت مردمشان را در اين بحران اقتصادي روزافزون به طناب پوسيده كينه ديرينه امريكا از جمهوري اسلامي گره بزنند و در چاه نفت بيفتند!
در موضع انفعال نيفتيم
همه قصه اما مردم نيستند. در اين ميانه اقداماتي هم هستند كه در توان مردم نيست و لازم است مجلس و دولت همپاي خواستههاي مردم زودتر واكنش درخور به اين تحريم را نه فقط در ادبيات و در قالب جنگ رواني، بلكه در عمل اتخاذ كنند. تحريم صادرات نفتي ايران از شش ماه ديگر توسط اعضاي اتحاديه اروپا اعمال ميشود؛ يعني در زماني كه فصل سرما و اوج احتياج به انرژي گذشته است. آنچه لازم است آنكه دولت ايران از هم اكنون صادرات نفتي خود را به اعضاي اتحاديه اروپا قطع كند. نبايد در اين موضع انفعال بيفتيم كه منتظر باشيم تا اروپاييها برايمان تصميم بگيرند كه چه بكنيم و چه نكنيم!
از سويي لازم است تا واردات محصولات اروپايي به ايران متوقف شود. لازم است شركتهاي اروپايي طعم دخالت و سنگاندازي دولتهايشان در دستيابي ايران به انرژي هستهاي صلحآميز را بچشند و از ضرر آن بيبهره نمانند!
امر ديگري كه لازم است در دستور كار مسئولان قرار بگيرد، تعطيلي شعب شركتهاي اروپايي در داخل ايران است؛ اتفاقي كه هم عزت ما را حفظ خواهد كرد و هم تضميني بر پيروزي مان در جنگي است كه اين بار نه در كنار چاههاي بدر كه در جوار چاههاي نفت جمهوري اسلامي ايران در حال روي دادن است.
منبع: روزنامه جوان
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : چاههاي نفت ايران, چاههاي بدر پيروزي, کبری آسوپار, اهرمهاي فشار, ,